الیـــــــــــــــــــــران

الکترونیک و کامپیوتر (مهندسان جوان ایرانی)

الیـــــــــــــــــــــران

الکترونیک و کامپیوتر (مهندسان جوان ایرانی)

بهانه‌ها و رؤیاها


 


بهانه‌اند لباسها. به حالتی
گوناگون در می‌آیم هر روز.
اگر حس می‌کنم راهبه‌ام، در عصر
بانویی پ‍ُر از جواهرم، و بعد باز می‌گردم به عمقم
ای کاش برای چهره نیز می‌توانست همچند باشد، اما همچو دلقک‌ِ نمایشگاهم.
گاهی دستم نقابی شاد
نقاشی می‌کند و گاهی هولناک.


 


چیزی که یک رؤیا بود، اگر خوش‌طالع باشی
و به حقیقت بپیوندد، با شتاب باید
بجهی برای مکیدن هر قطره‌اش
یک تأخیر کوتاه، برایت فاجعه‌ای خواهد بود.
رؤیای به حقیقت پیوسته، یک مژه بر هم زدن است
ج‍ِنی‌ست که سپیده‌دم می‌ربایدش
و اگر ادامه بیابد؟ نیرویی که رشد می‌کند
خیلی سریع فرمانروای مستبد تو می‌شود.


 


م‍ِه‌آلود چمنزار
چهرة واقعی‌مان را
با پردة تئاتر، نقاب،
سپر و تور می‌پوشانیم.
بی‌آلایشی‌ِ نیلوفر آبی
و ماهیت نیش‌ِ گزنه
را باید یافت.
لباسها، بهانه‌ها. تو که عاشقم هستی
مرا وصف کن، تفسیر کن، در تابش نور بنگر،
بو کن، حفر کن، درک کن و بیاب
سوزن‌ِ طلایی را در خرمن کاه.
مترجم: کامبیز تشی‍ّعی

بارالها!

ستایش ویژه آن خدایی است که رازها می داند و شگفتی های جهان طبیعت بر هستی او گواهی می دهد.خدایی که از دیده های بینا نهان است و در آینه دل ها عیان . چشمی که او را نبیند هستی او را انکار نتواند . و قلبی که او را عیان بیند نقشی از هستی او نمودار نسازد. بنگر به خورشید و ماه و درخت و گیاه. به روانی آب و سختی سنگ. به روشنایی روزها اندر پس تاریکی ها.

خداوندا!‌ من در کلبه کوچک و حقیر خود چیزی دارم؛ که تو در حریم کبریایی خود نداری.

من همچون تویی دارم که تو همچون خود نداری.

فال حافظ

ما نگوییم بدو میل به ناحق نکنیم

جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است

کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم

رقم مغلطه در دفتر دانش نزنیم

سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم

شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد

التـفـاتـش به می صاف مروق نکنیم

خوش برانـیم جهــــان در نظر راهروان

فکـر اسب سیــه و زین مغرق نکنیم

آسمان کشتــی اربــــاب هنـــر می شکند

تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم

گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید

گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم

حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او

ور بحق گفت جدل با سخن حق نکنیم

خدای من

تو را دوست دارم

تو را دوست دارم

نه فقط به خاطر آنچه تو هستی

بلکه به خاطر آنچه من هستم وقتی که با توام