علی...


الهی! کرامت تو بیش از آن که از تو عنایت خواهند؛ و حراستت ورای آن که از تو عافیت طلبند.

الهی! غفران تو بالاتر از آن است در بر توبه کنندگان ببندی.

به هر کجا سفر کردم تو را دیدم «فاینما تولو فثم وجه الله» و به هر دیاری که کوچیدم باز هم نظاره کردم که «سبح لله ما فی السموات و ما فی الارض» را نه به ظاهر، که از نهتوی وجود فریاد می کردند.

چراغ کهکشان در شب ، مرغان آسمان،گلها و «کل السموات و الارض» همه لب به تسبیح تو گشوده بودند.

الهی ! زمزمه رود شنیدنی بود که « یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی و یحی الارض بعد موتها و کذالک تخرجون» و همه آگاه بودند از روایت رجعت که «انا لله و انا الیه راجعون» و از حدیت هدایت که «ثم الی ربکم ترجعون».

همه را عیان گشته بود لوح «ایحسب الانسان ان لن نجمع عظامه، بلی قادرین علی ان نسوی بنانه» و همه شنیده بودند وصف قدرت بی نهایت تو را « و یعلم ما فی السموات و ما فی الارض و الله علی کل شیء قدیر»

الهی ! همه شنیده بودند فریاد« انا بشر مثلکم» و هر کس باور کرده بود که من رسول و فرستاده تو ام « انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق».

الهی! دیده بودند در زندگی تاریخ «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را، و به وقت وداع همگان آگاه شدند از وصیت «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی اهل بیتی».

الهی! چه کس نشنیده بود  صدای علی را، در آن دم که  ریسمانی برگردن، و سینه ای مالامال از درد فریاد « وا محمدا» سر می داد؟!

و همه دیده بودند شعله های حریق بی حرمتی مرد نمایان نامرد را بر در آن محفل نورانی، آن بیتی که محمدت هر سحرگاه به روی  آن سلام می کرد و ندا می داد که «السلام علیکم یا اهل بیت النبوة»

و « ان هولاء اهل بیتی  و نحن خمسة آل الکساء و ارحمنا و اغفرلنا وانصرنا علی القوم الکافرین».

با الها! همه شنیده بودند فریاد یاس مدینه را و دیده بودند مسمار خونین را بر سینه اندوهبار او و شنیده بودند« بر حاشیه برگ شقایق بنویسید گل طاقت بین در و دیوار ندارد».هم او محمد در وصف او فریائ می کرد«فاطمة بضعة منی» و چه نیکو لقب دادش«ام ابیها»

و باز هم....

الهی! دلم تنگ است؛ دلم اندازه حجم قفس تنگ است و هر چنگی که می بینم صدایش نا هماهنگ است.

همه بر خلف وعده پایدارند و مقاوم

الهی! بده سوزی، بنه داغی ز هجران شقایق ها به دل های هم اکنون مرده در دنیا و اینک من همی گویم: الهی! غمی سینه سوزم عطا کن ، بسوزان دلم را و دردم دوا کن. بسوزان دلی را که دردی ندارد ، سحر کن شبی را که صبحی ندارد.

الهی! آتش عشقت به دل بنشان.

ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار

من سلامتم حیاتم و وجودم رو از خدای علی دارم.

به حق خدای علی دعا یادتون نره.

یا حق